۲۸ بهمن ۱۳۹۱  ·   زمان مطالعه 5 دقیقه

آیا من کارآفرینم؟ ۶ سوال و ۴ نکته که طرز فکر یک کارآفرین را می سازد


صبح فردا باید ساعت ۶:۴۵ از خواب بلند شوی تا به موقع سر کار برسی. تا مثل همیشه تاخیر نکنی. تو آدم صبح زود بلند شدن برای کار بی اهمیت دیگران نیستی. در درونت باور داری که زمانت را تلف می کنی و استعدادهایت را. می دانی آن کار، کار تو نیست، جایگاه تو نیست، آن دستمزد خیلی برای رسیدن به اهدافت و تفریحاتت کم است. چه باید کرد؟ آیا تحمل می کنید و غر می زنید یا به فکر می افتید و تغییر ایجاد می کنید؟ اگر تحمل نمی کنید و به فکر تغییر شرایط می افتید شما به احتمال زیاد اولین نشانه های کارآفرین شدن را دارید و ادامه ی مطالعه ی این نوشته به کار شما خواهد آمد.

بیشتر بخوانید: هفت سوالی که هر کسی که می خواهد کار جدیدی را شروع کند باید از خود بپرسد.

آیا من ویژگی های یک کارآفرین را دارم؟

بعضی از ویژگی های برجسته ی شخصیتی و اجتماعی کارآفرینان را در زیر معرفی کرده ایم. ما برخی از این ویژگی ها را داریم و برخی را نه، مهم این است که خود را در مسیر کارآفرینی به این ابزارها تجهیز کنیم.

۱. آیا توان مواجهه راحت با ریسک و خطرات را دارید؟

وقتی رئیس خود باشید، شما باید تصمیمات سرنوشت سازی در کسب و کارتان بگیرید. کارآفرینی شامل عدم قطعیت است. آیا از خطرات احتمالی اجتناب می کنید؟ اگر بله، کارآفرینی خیلی برای شما مناسب نمی باشد. آیا از شرکت در ریسک های حساب شده لذت می برید؟ اگر آری شما اولین مشخصه ی مهم شخصیتی در این حوزه را دارید.

بیشتر بخوانید: دو سوال اساسی برای شناخت مهارت های شخصیتی اعضای تیم در یک استارتاپ + اجرای صوتی

۲. آیا استقلال طلب هستید؟

آیا می توانید به صورت مستقل و با استفاده از شهود خود تصمیماتی بگیرید. شما باید در گام اول باید مستقل به نتایجی برسید که شاید بر خلاف فکر و عمل گذشته ی خودتان و اطرافیانتان است. باید قسمتی از مسیر را تنها حرکت کنید و به هیچ کمکی متکی نباشید.

۳. آیا می توانید دیگران را متقاعد کنید؟

شما ممکن است بزرگترین ایده در جهان را داشته باشد، اما اگر نمی توانید مشتریان، کارکنان و سرمایه گذاران بالقوه و یا شرکایتان را قانع کنید، شما چالش های زیادی در کارآفرین شدن دارید. اگر شما در حین لذت بردن از صحبت های عمومی، تعامل با افراد جدید را با سهولت و استدلال های قانع کننده همراه می کنید این ریشه در توانایی های شما در متقاعد کردن دیگران دارد. شما می توانید حتی با این روش برای ایده های معمولی خود نیز همراهانی پیدا کنید و آن را تبدیل به عمل کنید.

۴. آیا قادر به مذاکره هستید؟

به عنوان صاحب کسب و کار کوچک، شما نیاز به مذاکره دارید. همه چیز را از قراردادها تا مجوزها و شراکت ها باید با مذاکرات به نتیجه رساند. مهارت های مذاکره به شما کمک می کند تا کسب و کار خود را از خطرات احتمالی نجات دهید، پول کمتری خرج کنید، دوستان و همراهان بیشتری بدست آورید و در قراردادها و مناقشات بتوانید حقوق خود را احقاق کنید.

۵. آیا خلاق هستید؟

آیا شما به ایده های جدید فکر می کنید؟ می توانید راه های جدید برای حل مشکلات پیرامونتان تصور کنید؟ کارآفرینان باید قادر به تفکر خلاق باشند.

۶. آیا می توانید حمایت دیگران را جلب کنید؟

قبل از اینکه یک کسب و کار جدید را شروع کنید باید بدانید که کارآفرینان به افراد مختلف بخصوص با تجربه و کارا در ایجاد و استقرار کسب و کارشان نیازمندند. هرچه دوستان بیشتر و حمایت اجتماعی بیشتری داشته باشیم، شانس ما برای شروع کسب و کار بیشتر است. شما مجبور به تصمیم گیری های مهم بسیاری هستید، به ویژه در ماه های اول راه اندازی کسب و کارتان. اگر شما یک شبکه اجتماعی که حامی شما در کسب و کارتان باشد نداشته باشید که شما را در زمینه ی کسب و کارتان راهنمایی کند، باید به فکر یک مربی یا مشاور زبردست باشید. یک مربی کسب و کار فردی است با تجربه، موفق و حاضر به ارائه مشاوره در مراحل مختلف فرآیند کارآفرینی.

من می خواهم کارآفرین شوم: شروع کنید!

برای اینکه بتوان در مسیر کارآفرینی گام برداشت باید نکات مهمی را در نظر گرفت. توجه به این نکات نیاز به یک طرز فکر (Mindset) جدید دارد: طرز فکر کارآفرینی.

بیشتر بخوانید: هفت تصویر گرافیکی از گفته های خردمندانه و الهام بخش بنیانگذاران کسب و کارهای موفق ایرانی

۱. خوب ببینید.

شما باید اطراف خود را خوب ببینید . نه تنها با چشم خود، که با چشم همه ی دوستان و با همه ی دوربین های تلویزیونی. همه جا را رصد کنید. دنبال چیزهای جالب و جدید باشید. دنبال تغییرات. اگر به فوتبال علاقه دارید، با دقت بازی را ببینید. تبلیغ روی لباس بازیکنان، فروشندگان در ورزشگاه ها، تبلیغات کنار زمین، نیازهای افراد در ورزشگاه، کیفیت چمن زمین، کفش بازیکنان، قدرت بدنی بازیکنان، مکمل هایی که بازیکنان ممکن است استفاده کنند، سبک موی بازیکنان، و … وقتی خوب دیدید اولین گام مهم را انجام داده اید. سپس همه ی نکات را در یک دفترچه یادداشت نمایید.

۲. کاسب کارانه بیاندیشید.

لیست خود را از این دریچه ببینید که در هر کدام از این نکات دیده شده و یادداشت شده چگونه می توان پول درآورد. آیا از آرایش موی بازیکنان فوتبال می توان درآمد زایی داشت؟چه کسانی این کار را انجام می دهند؟ چقدر درآمد دارند؟ آیا مکمل های انرژی زا را می توان در ورزشگاهها فروخت؟ آیا می توان چمن ورزشگاه را با کیفیت کرد؟ در ورزشگاه چه چیزی بیشتر نیاز یک تماشاگر هیجان زده را برطرف می کند؟

۳. اطلاعات کسب کنید.

به شکل رسمی یا غیر رسمی با همه صحبت کنید. خود را به افرادی که اطلاعات خوبی در این حیطه ی مورد علاقه شما دارند، مرتبط کنید. به این فکر کنید که می توانید از چیزهایی مطلع شوید که دیگران نمی دانند. با صاحبان کسب و کارهای موفق صحبت کنید. هرگز به آنچه دیده اید و فکر کرده اید اکتفا نکنید.

۴. تحلیل کنید.

شما باید آنچه دیده اید و از آنچه اطلاعات کسب کرده اید را تحلیل کنید. شما باید بفهمید کدام بازار برای ورود شما مناسب است. نقاط قوت و ضعف خود را برای ورود به هر کدام از این کسب و کارها روی کاغذ بنویسید. تهدیدات را درک کنید و فرصت ها را هوشمندانه دنبال کنید. یک کارآفرین باید ذهن تحلیل گر و تفکر استراتژیک داشته باشد.

اکنون شما اولین گام ها در جهت ورود به دنیای کارآفرینی را برداشته اید . ذهن شما باید با دیدن و فکر کردن و مطلع شدن از اطلاعات روز به روز ورزیده تر شود. در ضمن شما باید کم کم نقش جدید خود را باور کنید. شما در مسیر کارآفرینی قرار گرفته اید. باید به سبک تازه ای فکر و عمل کنید.  شما اولین گام ها را که در ذهن یک فرد کارآفرین باید برداشته شود را پشت سر گذاشته است اما هنوز این اول کار است!

در نوشته های بعدی، مراحل بعدی کارآفرینی را توضیح خواهیم دارد. نظر شما چیست؟ آیا شما طرز فکر کارآفرینی دارید؟

11 پاسخ به “آیا من کارآفرینم؟ ۶ سوال و ۴ نکته که طرز فکر یک کارآفرین را می سازد”

  1. ونداد گفت:

    ممنونم از نوشتتون.
    اما سوال اینجاست چطور میشه قوه ی تحلیل رو تقویت کرد؟
    مسئله اینجاست که بصورت کاربردی چطور میشه نه تئوریک.

    • Edwin Baboomian گفت:

      هیچ چیز اندازه تمرین به شما کمک نخواهد کرد…
      به عنوان مثال هنگامی که در خیابان راه میروید به تمام اجسام نگاه کنید و در خود فکر کنید چه چیزی باعث شد که مخترع آن این وسیله را اختراع کرد. دلیل ندارد که حتما درست باشد، ولی مهم اینجاست که به مررور زمان قوه ی تحلیل خود را تقویت می کنید. به عنوان مثال هنگامی که در خیابان ماشینی می میبینم این مسله را اینگونه بیان میکنم که اولین انسان از اسب می ترسید و برای آن یک راه حل پیدا کرد که دیگر با خیال راحت این ور و آنور برود…

  2. Saeed گفت:

    چجوری میشه مهارت های مذاکره را به دست آورد ؟

  3. صابر یوزباشی گفت:

    قدرت تحلیل با سبک و سیاق تفکرات استراتژیک در رابطه است . برای افزایش این توانایی می توانید :
    کتاب استراتژی را مطالعه کنید
    بازی های استراتژیک انجام دهید ( شطرنج – کوریدور )
    تحلیل های دیگر در روزنامه ها و مجلات بخوانید
    با افراد صاحب بینش و صاحب نظر گفتگو کنید . هر پدیده ابعادی دارد تحلیل گر خوب ابعاد را می شناسد
    رفتارهای افراد و روندهای موجود را به دقت مورد نظر قرار دهیم

  4. صابر یوزباشی گفت:

    می توانم بگویم کتاب بخوان در این حوزه . ولی برای افزایش قدرت مذاکره باید خود را به سطحی از دانش و توانمندی در حوزه برسانید و سپس این دانش را به دیگران منتقل نمایید .
    فنون مذاکره واقعا مبحث پیچیده ایست که شامل طرز گفتار ، طرز نگاه ، اعتماد به نفس ، سطح توقع و تجربه است .
    کتاب : بازی مذاکره
    نشر نواندیش
    نوشته : چستر .ال .کاراس

  5. Edwin Baboomian گفت:

    درود بر شما…
    نوشته های جالب و کاملی بود ولی به نکات خیلی خیلی ریزی توجه شده که نیاز نیست مغز خودمان را درگیر آن کنیم. یا بهتر بگویم که در بعضی از بخش ها ماننده مدل موی بازیکنان، چمن زمین و غیره… بسیار خوب اینها که درآمد زا هستند ولی تا چه حد؟
    شاید درآمد یک سال اینها برابر با درآمد یک روز بیلبردهای تبلیغاتی کنار زمین چمن، ویا هزینه تبلیغی که بر روی بلیط ورود به باشگاه چاپ می شوند. و یا می توان یک بخش ویژه برای افراد ویژه درست کنند و با یک صندلی مدرن آن را به طرفداران تیم به اسم بیلط VIP فروخت…
    و من با دیدگاه کسب و کارانه تا حدودی مخالفم(در بعضی شرایط) یا بهتر بگویم باید یک دیدگاه سرمایه گذاری هم داشته باشیم. متاسفانه در ایران همه همه چیز را به چشم کسب و کارانه نگاه می کنند، و کمتر کسی است که به دیدگاه سرمایه گذاری نگاه می کند، به عنوان مثال ساختمان های نیم سازه بسیار زیادی در گوشه کنار شهر نیمه کاره رها شده و کسی به آنها توجه نمی کند، اکثر آنها در نقاط جغرافیای خوبی هستد و تنها از دید یک سرمایه گذار اگر به آنها نگاه کنید می بینید که می توانید همان ساختمان نیمه سازه را با قیمت کمتری از قیمت واقعی آن بخرید و آن را بسازید و منتظر کسانی باشید که دیدگاه کسب و کارانه دارند و آنها می آیند و کل ملک را یک جا می خرند… این یعنی شما ظرف یک یا دو یا سه (بسته به نوع سازه) سرمایه خود را چند برابر کنید…

  6. فیروز گفت:

    مرحبا
    حرفها همیشه قشنگ و زیبا هستند! دوست دارم دوستانی که از این مطلب بطور عملی استفاده کرده اند، توضیح مختصری از چرایی، چگونگی و محصول اجرایی آن برای ما در بخش نظرات ارائه دهند.

  7. فواد گفت:

    من در حال حاضر مدیر عامل یک شرکت نرم افزاری هستم و تقریبا 3 سال از شروع فعالیت شرکت میگذرد .
    خیلی از این مسایل را تجربه کردم ولی هنوز در حال یادگیری هستم و سایتهای مشابه خوشفکری رو هم بازدید میکنم .
    از بین مواردی که دوستمون گفت خلاقیت و مذاکره خیلی مهمه ولی مهمتر از اینا سماجت و پشتکار برای رسیدن به هدف هست .
    …………………………………………………………………………..
    دوستان پرسیدند تجربیات عملی رو بگید و یا چطوری میشه مذاکره کردن یاد گرفت .
    روشهای مذاکره و اصول آن توی کتابها توضیح داده شده مثلا کتاب “مذاکره برای کسب سود” کتاب خوبیه .
    ولی باید خودت امتحانش کنی اشتباه کنی و اصلاح کنی و یاد بگیری باید شرئع کنی به تجربه کردن توی شرایط واقعی.
    شاید باور نکنید ولی هر شرکت و کسب و کاری تا یک یا دوسال فقط مرتکب اشتباهات مختلف میشه و یاد میگیره و تجربه کسب میکنه .
    اگه کتاب کیم وو چونگ به نام سنگفرش هر خیابان از طلاست رو بخونی با مهارتها و سختی های کارآفرین بیشتر آشنا میشید

    • صابر یوزباشی گفت:

      فواد دوست خوب . سلام . مرسی از کامنت بسیار با مفهومت . میشه بهم بگی که استارت آپت چطوری بوده؟ چی شد و از کجا شروع کنی!؟

      • فواد گفت:

        سلام
        من توی رشته نرم افزار تحصیل کردم و چند تا اتفاق مهم برام افتاد که تصمیم گرفتم این راهو انتخاب کنم .
        1.توی دانشگاه یه استاد داشتیم که درس کارآفرینی رو تدریس میکرد صحبتهایی که میکرد خیلی روی من تاثیر گذاشت .
        2.دوستای خوبی داشتم که با همدیگر این کارو شروع کردیم همه پر از انرژی بودیم و همه پلهای پشت سرمون رو خراب کرده بودیم راه برگشت نداشتیم فقط محکوم به جلو رفتن بودیم .
        3.کتابهای خیلی زیادی خوندم که بهترینش جادوی فکر بزرگ بود و همینطور سرگذشت استیو جابز و….. به نظرم کتاب میتونه فکر آدم رو عوض بکنه .
        …………………………………………………….
        الان به خود اشتغالی رسیدیم تا این لحظه و تا موفقیت و ثروت هنوز خیلی راه باید بریم .

شما هم نظرتان را بیان کنید:

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. موارد الزامی با * نشانگذاری شده اند.

*

*