۴ بهمن ۱۳۹۱  ·   زمان مطالعه 10 دقیقه

مرکز رشد یا شتابدهنده، کدامیک برای استارتاپ شما مفیدتر است؟ + اجرای صوتی


دو استاد معتبر حقوق و اقتصاد Robert D. Cooter (رابرت دی کوتر) و Hans-Bernd Schäfer(هانز شافر) در کتابی با عنوان «گره سلیمان، چگونه قانون می تواند به فقر ملت ها پایان دهند؟» ریشه فقر ملت های عقب مانده را در نبود سازوکارهای قانونی لازم برای اتحاد ایده و سرمایه بیان کرده اند.

هر کسب و کار در هر مرحله از دوره حیات خود، از استارتاپ گرفته تا عرضه عمومی سهام در بورس و یا خریده شدن توسط شرکت های دیگر، برای بقا، به پول و سرمایه نیاز دارد.
بسیاری از کارآفرینان به راستی نمی دانند که راه اندازی و به موفقیت رساندن یک کسب و کار بر اساس یک ایده جدید، تا چه اندازه ممکن است دشوار و زمانبر باشد، و به چه منابعی نیاز خواهد داشت.

بیشتر بخوانید: بی مایه فطیر است! چرا یک استارتاپ بیش از هرچیزی به سرمایه نیاز دارد؟

برای یک فرد خوشفکر و خلاق که توانسته است ایده خود را شکل ببخشد و دوستان و همکارانش را برای اجرایی کردن آن دور خود گردآورد، و یک استارتاپ راه بیاندازد، در کنار سرمایه، راهنمایی، آموزش و مشاوره کسب و کار هم نیاز است.

به قول ادیسون، موفقیت ۱ درصد انگیزه و ۹۹ درصد عرق ریختن است. یعنی، در واقع، در دنیای استارتاپ ها، ایده ها فراوانند اما اجرای آن هاست که شما را موفق خواهد کرد.

در پاسخ به چنین نیازی، با توجه به نرخ بالای رشد کسب و کارهای نوپا، در کشورهای پیشرفته ویا درحال پیشرفت و آینده نگر، راه حل های مختلفی ارائه شده اند. از جمله مهمترین آن ها:

۱. مراکز رشد (Incubator تلفظ: اینکیوبَیتر)

۲. شتابدهنده ها ( Accelerators تلفظ: اکسِلِرَیتر)

ده ها سال است که فواید پشتیبانی از کسب و کارها در وضعیت شکننده خود در مراحل اولیه مشخص شده است. در بخش دولتی، در کشورهای پیشرفته، بیش از ۳۰ سال است که مراکز رشد کسب و کارها، سیاست و راهکار پرطرفداری برای پرورش کارآفرینی و در نتیجه، توسعه پایدار از طریق ایجاد شغل و فعالیت این مراکز مانند کاتالیزوری برای رشد اقتصادی بوده اند. همزمان، سرمایه گذاران از مراکز رشد به عنوان راهی برای افزایش احتمال بازگشت سرمایه نگریسته اند. شرکت های بزرگ، در درون خود، مراکز رشد داخلی با هدف کشف ایده های جدید و یا ایجاد کسب و کارهای جدید که بتواند در آینده به زنجیره تامین آن ها کمک کند، تاسیس کرده اند.

بیشتر بخوانید: معرفی ۳ فرشته پشتیبان استارتاپها… صنعت سرمایه ‌گذاری در کسب‌وکارهای نوپا چگونه عمل می کند؟

امروزه به دلیل تفاوت های فرهنگی و اقتصادی در جوامع مختلف انواع متفاوتی از مراکز رشد با مدل های کاری متنوع سر از خاک برآورده اند. این تنوع، دسته بندی و تحلیل آن ها را دشوار کرده است. در این میان، یک روند را می توان درک کرد و آن هم تغییر در وظیفه یک مرکز رشد از کمک به شرکت ها برای عبور از طوفان و بقا در سال های اولیه عمر خود (کاهش ریسک) به افزودن ارزش به کسب و کارها (افزایش مزیت) بوده است.

در سال های اخیر با توجه به رسیدن قله جمعیتی «دهه شصتی ها» به سن تشکیل زندگی و نیاز آنان به اشتغال، یکی از دغدغه های جامعه ما، بیشتر از هر زمانی، ایجاد شغل برای این نیروی جوان و تحصیل کرده است. از طرفی برنامه های دولت برای اشتغالزایی و ارائه وام به مشاغل کوچک و کسب و کارهای خانگی، و از طرف دیگر حرکت هایی در بخش خصوصی برای جذب و پرورش ایده های جدید و تبدیل آن به کسب و کار جدید، انجام شده است.

 در سال های اخیر با توجه به رسیدن قله جمعیتی «دهه شصتی ها» به سن تشکیل زندگی و نیاز آنان به اشتغال، یکی از دغدغه های جامعه ما، بیشتر از هر زمانی، ایجاد شغل برای این نیروی جوان و تحصیل کرده است.

دانشگاه ها با همکاری استانداری ها و شهرداری ها، اقدام به راه اندازی پارک های فناوری و مراکز رشد با عنوان «مرکز رشد واحدهای فناور» در ساختمان هایی با طراحی های مدرن و متفاوت نموده اند که جزو Incubator ها بحساب می آیند.

حال سوال اینجاست که آیا درون این مراکز به اندازه ظاهر ساختمان هایشان، برای موفقیت یک کسب و کار نوپا، جذاب و زیباست؟

در آئین نامه واساسنامه مراکز رشد، ارائه خدمات زیر در نظر گرفته شده است:

  • تامین محل کار (به صورت اجاره)
  • خدمات آزمایشگاهی، کارگاهی و اطلاع رسانی
  • خدمات مدیریتی، حقوقی، مالی، اعتباری، پروژه یابی و بازاریابی
  • آموزش های تخصصی ویژه و مشاوره

وظایفی که برای یک مرکز رشد تعریف شده است:

  • حمایت مالی از واحدهای مستقر در مرکز رشد
  • تلاش برای فراهم آوردن حمایت های قانونی جهت تسریع رشد واحدهای مستقر در مرکز رشد
  • ارائه خدمات و مشاوره های مورد نیاز واحدها در راستای تبدیل ایده های نو به محصولات قابل تجاری شده و تجاری سازی آنها
  • نظارت بر روند رشد واحدها و تحلیل مستمر دستاوردها با هدف افزایش کارایی مرکز رشد
  • نظارت بر فعالیت های واحدهای فناوری در تحقق ایده محوری آنها
  • ایجاد بخش رشد مقدماتی در صورت نیاز

اگر چه مراکز رشد در ایران در سال های ابتدایی عمر خود هستند اما تحقیقات در کشور های دیگر نشان داده است که این مراکز اغلب موفق نبوده اند. در آن کشور ها آمار نشان می دهد که چیزی در حدود ۹۰ درصد مراکز رشد شکست می خورند. شکست به این معنی که سرمایه ای که به استارتاپ ها می دهند باز نمی گردد.

پیش بینی من این است که این میزان شکست درایران هم رخ خواهد داد. چرا که خود این مراکز هم نوپا (استارتاپ) هستند و نسبت موفقیت استارتاپ ها (یکی از هر ۱۰ تا) اینجا هم می تواند حکم کند. واضح است که تنها تعداد کمی از استارتاپ ها در هر زمینه ای به اوج خواهند رسید. بقیه بیشتر از آنکه بتوانند درآمدزایی کنند سرمایه جذب می کنند و در نهایت یا منحل می شوند یا تغییر ماهیت می دهند.

از جمله دلایلی که می توانم برای پیش بینی شکست مراکز رشد بیان کنم:

  • تعداد بالای شرکت های پذیرش شده در برابر تعداد کم مربیان و مشاوران خبره
  • عدم ارائه راه حل های مناسب برای جذب سرمایه پس از پایان دوره زمانی حضور استارتاپ در مرکز
  • وابستگی و مدیریت آن ها توسط بخش دولتی و به ارث بردن بروکراسی مایوس کننده اداری
  • نبود رقابت
  • وابستگی به بودجه دولتی، عدم وجود منابع لازم برای توسعه کسب و کارها به اندازه کافی

با این حال ایران امروزه پیش از هر زمانی به ایده ها و راه حل های جدید نیاز دارد و نمی توان انتظار داشت که دولت تمام ایده های مورد نیاز فردا را پرورش دهد.

 اما، راه حل چیست؟

با دقت در اکوسیستم های موفق کارآفرینی در اقتصادهای بزرگ و در حال رشد جهان، به پدیده ای به نام «شتابدهنده استارتاپ» می رسیم. راه حل، ورود بخش خصوصی با مدل مورد پسند و موفقتر «شتابدهنده» به میدان کارآفرینی است. تجربه کشورهای پیشرو در کارآفرینی نشان می دهد که  شتابدهنده ها تاثیر مثبتی بر روی بنیانگذاران کسب و کارها داشته اند، به آنان کمک کرده است تا سریعتر یادبگیرند، شبکه های قدرتمند بسازند و در نتیجه کارآفرینان بهتری شوند.

شتابدهنده ها تاثیر مثبتی بر روی بنیانگذاران کسب و کارها داشته اند، به بنیانگذاران کسب و کار کمک کرده است تا سریعتر یادبگیرند، شبکه های قدرتمند بسازند و در نتیجه کارآفرینان بهتری شوند.

اقتصاد هر شهر کوچک و بزرگی از وجود چنین پدیده ای تاثیر مثبت خواهد گرفت. مشاغل جدید ایجاد خواهد شد و اکوسیستم کاآفرینی گام بزرگی به سوی تکامل خواهد برداشت. در کشورهای پیشرفته اغلب شرکت های بزرگ و موفق در درون خود یا با همکاری دیگر شرکت ها مراکز شتابدهنده کسب و کار ایجاد کرده اند. برای نمونه می توان به مایکروسافت، نایک، گوگل، توییتر، و … اشاره کرد.

با بررسی ۱۳۴ شتابدهنده در ۳۴ کشور تاثیر اقتصادی آن ها تامین بیش از ۱.۶ بیلیون دلار سرمایه، ایجاد بیش از ۴۸۰۰ شغل و ارائه سرمایه به ۲۰۰۰ استارتاپ محاسبه شده است.

 

 مقایسه مراکز رشد و شتابدهنده ها

مراکز رشد اغلب وابسته به دولت بوده و معمولا سهام نمی خواهند و بیشتر تمرکزشان بر پذیرش و ارائه کمک به استارتاپ هایی است که در راستای اولویت های سیاست تحقیقاتی یا اجرایی دولت ها فعالیت می کنند مانند نانوتکنولوژی، پزشکی و سلامتی، صنایع سبز، رفاه اجتماعی، شرکت های محصول محور و … اما شتابدهنده ها توسط شرکت های خصوصی تامین سرمایه و اداره می شوند و تمرکزشان بر استارتاپ هایی است که در حوزه کاری آن شرکت ها (اکثرا زیر بخش های صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات) مرتبط باشند. برای این استارتاپ ها در ازای بخشی از سهام آن ها، سرمایه، مشاوره و آموزش برای مدت زمانی محدودی مثلا ۳ یا ۶ ماه ارائه می نماید.

تعداد اینگونه برنامه های شتابدهنده در سالهای اخیر در کشورها آمریکا و تبع آن در کشورهای اروپایی به سرعت افزایش یافته است. برای مثال در سال ۲۰۰۵ درآمریکا تنها شتابدهنده Y Combinator بود اما امروزه ده ها شتابدهنده بزرگ و کوچک در زمینه های مختلف، سالانه بر روی هزاران استارتاپ در آمریکا سرمایه گذاری می کنند که تعدادی از شرکت های بزرگ امروزی مانند Drobbox و Twitter نتیجه خروجی های موفق چنین برنامه هایی هستند.

شتابدهنده ها به دلیل کیفیت بالای مربیان و تیم های استارتاپ تحت پوشش، و ارزشی که به آن شرکت های نوپا اضافه می کنند، مورد توجه قرار گرفته اند. ارزش مهم پذیرفته شدن در یک شتابدهنده برای یک کارآفرین از آموزش ها، مشاوره مربیان و تشکیل شبکه های ارتباطی سرچشمه می گیرد.

درون شتابدهنده تک استارز

 

اثرات مثبت شتابدهنده ها بر اقتصاد و جامعه

افزایش تعداد شتابدهنده ها ارتباط مستقیمی با تغییرات ایجاد شده در اقتصاد استارتاپ ها دارد. هزینه های مربوط به استارتاپ های فناوری در مراحل اولیه حیات خود به طور چشمگیری در سال های اخیر نسبت به دوره های گذشته سرمایه گذاری در کسب و کارهای دیجیتال، کاهش یافته است و این فرصتی شده است برای سرمایه گذاری با مقدار کمی پول (۴۰ – ۲۰۰ میلیون تومان)

سرمایه گذاران فرشته (Angel investors) و موسسات سرمایه گذاری (Venture Capital) از اینگونه برنامه ها حمایت می کنند چرا که این برنامه ها ایده های خوب را از میان صدها ایده جدا می کنند، افراد با استعداد و خوشفکر را کشف می کنند و آنان را با مربیان و منابع استراتژیک در ارتباط می گذارند. در واقع مانند یک خط تولیدِ شرکت های قابل سرمایه گذاری عمل می کنند.

اینگونه ارتباطات بر روی اکوسیستم های اقتصادی محلی از طریق ایجاد اعتماد میان صاحبان ایده و سرمایه گذاران تاثیر مثبت دارد. بسیاری از شتابدهنده ها به صورت بین المللی کار می کنند، و از استارتاپ ها دعوت می کنند تا به شهر دیگری، جایی که فرصت بهتری برای رشد باشد، نقل مکان کنند. بر اساس تجاربی که در ارتباط با استارتاپ های مختلف و متنوع داشته ام، معتقدم که در حال حاضر نیاز و لزوم وجود چنین برنامه هایی در ایران بسیار زیاد و حیاتی‌ست.

اثرات مثبت شتابدهنده ها

 

تفاوت های اساسی شتابدهنده ها با مراکز رشد عبارتند از:

  • عدم محدودیت در پذیرش زمینه های ایده ها و استارتاپ ها اما وجود رقابت شدید. برای مثال میزان پذیرش دو شتابدهنده مشهور Y Combinator (وای کامبینَیتر) و TechStars(تِک استارز) کمتر از ۳ درصد داوطلبان است.
  • ارائه سرمایه مرحله کاشت ایده ( Seed Money) در ازای بخشی از سهام. معمولا در آمریکا سرمایه ای از ۲۰.۰۰۰ تا ۵۰.۰۰۰ دلار.
  • تمرکز بر تیم های کوچک تا افراد. از نگاه شتابدهنده ها، یک فرد به تنهایی نمی تواند از عهده همه کارهای مرتبط با یک استارتاپ بر بیاید.
  • هر استارتاپی که پذیرش می شود باید در بازه ی زمانی مشخصی مثلا ۶ ماه به نتیجه مشخصی برسد و دوره ها را طی کند و اصطلاحا فارغ التحصیل شود.
  • در این مدت برنامه های آموزشی و مشاوره های قوی و فشرده ارائه می شود. در آخر این فرصت مهیا می شود که استارتاپ ها در زمان مشخصی کار خود را به سرمایه گذاران احتمالی ارائه نمایند.
  • آموزش ها و پشتیبانی های انجام شده از استارتاپ ها به صورت گروهی است. منابع مشترکی مانند فضا، اینترنت رایگان، آموزش، مشاوره و … میان گروهی از استارتاپ ها به اشتراک گذاشته می شود.
  • بر خلاف مراکز رشد، مدل درآمدزایی شتابدهنده ها بر اساس ایجاد بازگشت دانش و تخصص و یا سرمایه است نه اجاره مکان و هزینه خدمات و امکانات.

در پایان تعدادی از شتابدهنده های معتبر خارجی معرفی می شود. ترتیب این لیست بر اساس رتبه بندی مجله معتبر فوربس Forbes در سال ۲۰۱۲ است.

 

رتبهعنوانشهرتوضیح
۱
Y Combinator
Mountain View, California  تاسیس در سال ۲۰۰۵. رقابت شدید سرمایه گذارها برای سرمایه گذاری بر روی استارتاپ های تحت پوشش. مهمترین دستاورد ها: Dropbox و Airbnb
۲
TechStars
Boulder, Boston, New York, Seattle, San Antonioتاسیس ۲۰۰۷، حفظ کیفیت در کنار گسترش به شهرهای دیگر، کمک به مراکز رشد و شتابدهنده های دیگر
۳
DreamIt Ventures
Philadelphia, New York,
Israel
  تاسیس ۲۰۰۸، دارای ۶۵ شرکت تحت پوشش از جمله  SCVNGR/Level Up
۴
AngelPad
San Franciscoتاسیس شده توسط تعدادی از کارمندان قدیمی گوگل. دارای استارتاپ های پرسر و صدا
۵
Launchpad LA
Los Angelesتاسیس در ۲۰۰۹، دارای ۲۳ شرکت تحت پوشش، که بر روی ۱۹ تای آنها سرمایه گذاری شد و ۵ تای دیگر توسط شرکت های دیگر خریداری شد.
۶
Excelerate Labs
Chicagoتاسیس ۲۰۱۰، ۲۰ شرکت دوره هایش را به پایان رسانده اند. از جمله مربیانش Brad Keywellسرمایه گذار Groupon
۷
Kicklabs
San Franciscoبدون توجه به مرحله رشد شرکت ها، به استارتاپ ها کمک می کند بتوانند اولین قراردادهایشان را با برندها و شرکت های معتبر عقد کنند.
۸۵۰۰
Startups
Mountain View, Calif. تاسیس ۲۰۱۰، تمرکز بر استارتاپ های خارج از آمریکا به اندازه داخلی ها

شما تا چه اندازه با مراکز رشد آشنایی دارید؟

آیا در جایی که زندگی می کنید مرکز رشد یا شتابدهنده وجود دارد؟ لطفا نظرتان را با ما و دیگر خوانندگان در میان بگذارید.

16 پاسخ به “مرکز رشد یا شتابدهنده، کدامیک برای استارتاپ شما مفیدتر است؟ + اجرای صوتی”

  1. غانم زاده گفت:

    نوشته بسیار خوبی است. چیزهایی که به ذهنم می‌رسد را فهرست وار آورده‌ام:

    **در مورد مراکز رشد:
    مراکز رشد در عمل در ایران ضریب شکست بسیار بالاتری دارند (البته بر خلاف ادعاهایشان)، اگر در آمریکا انکوباتورها پاشنه آشیل‌شان دولتی بودن است، در ایران دلایل زیر مزید بر علت هستند (تجربه‌های شخصی خودم در ارتباط با چندین مرکز رشد و همینطور دوستانی که مستقر بوده‌اند):
    – نبود درک درست از مفهوم استارتاپ و ویژگی‌های آن در مراکز رشد و تمایز قایل نشدن بین استارتاپ و کسب‌وکار کوچک.
    – متاسفانه در بیشتر مراکز ایران رشد درک درستی از کسب‌وکارهای IT و تفاوت ماهوی آن با دیگر کسب وکارها وجود ندارد.
    – در ایران (بیشتر) مراکز رشد دانشگاهی هستند و مدیران آن‌ها از استادان دانشگاه هستند که باز هم متاسفانه اساسا درک درستی از کارآفرینی ندارند.
    و البته کاغذبازی اداری موجود و نگاه طلبکارانه داشتن به موسسات مستقر هم که دیگر طبیعی است.

    **درباره شتابدهنده‌ها:
    – در ایران هم همچون دیگر جاها نیاز مبرم به شتاب‌دهنده‌ها وجود دارد.
    – یکی از نقاط قدرت شتابدهنده‌ها وجود شبکه قدرتمند از مربیان (Mentor) استارتاپ است که ما در ایران در این زمینه ضعف داریم و باید روی این کار شود.
    – چیز دیگری که من از آن هراس دارم پیاده سازی نصفه نیمه و الگو برداری کورکورانه است که اگر از این دو دوری شود حتما به اکوسیستم استارتاپی کمک فراوانی خواهد کرد.
    – شتابدهنده ها حتما باید خصوصی باشند تا به خاطر بازگشت سرمایه خودشان هم که شده تمام تلاش خود را برای موفقیت استارتاپ‌ها بکنند.
    – در کنار شتاب دهنده ها به شبکه‌ای از سرمایه‌گذاران (فرشتگان و VC ها) نیاز خواهد بود چرا که در دیگر جاها فارغ التحصیلان استارتاپ در روز ارایه (Demo Day) ایده‌های خود را به سرمایه‌گذاران ارایه می‌کنند تا سرمایه جذب کنند و به حیات خود ادامه داده و رشد کنند. ما در این زمینه هم بسیار نیاز به کار داریم.
    البته روشن است که در دوره‌های نخست گونه‌ای از آزمون و خطا هم خواهند داشت که به مرور بهتر خواهند شد.

    در پایان اینکه شتابدهنده ها برای شکل‌گیری و توانمند سازی اکوسیستم استارتاپی ایران بایسته هستند.

  2. امیر صادقپور گفت:

    به نظر من هم احتمال شکست مراکز رشد و استارت‌آپ‌های وابسته به این مراکز به مراتب بیشتر است. اما در مقابل، استارت‌آپ‌هایی که تحت حمایت مراکز شتابدهنده قرار می‌گیرند، می‌توانند در مدت زمانی کوتاه، به رشد کافی برای جذب سرمایه‌های بزرگتر دست یابند و به مدل‌های موفق تبدیل شوند.
    متاسفانه در کشور ما مشکلات بسیاری وجود دارند که مانع ظهور تعداد کافی از مراکز و شرکت‌های شتابدهنده می‌شوند. مراکز، سازمان‌ها یا شرکت‌هایی که می‌توانند نقش شتابدهنده به استارت‌آپ‌های نوپا را بازی کنند، ترجیح می‌دهند ریسک نکنند. و این یکی از بزرگترین دلایل عدم موفقیت یا پیشرفت بسیاری از استارت‌آپ‌های محلی شده است.

  3. کاوه اسدزمانه گفت:

    کمی با این نظر شما که مراکز رشد در ایران نوپا هستند مخالفم… شاید اگر این نظر 10-15 سال پیش بیان می شد، امکان اینکه به عنوان یکی از نقاط ضعف مراکز رشد به آن استناد کنیم وجود داشت… به هر به اعتقاد من بزرگترین مشکل در ایران نوع نگاه به فناوری و عدم درک صحیح از مفهوم کارآفرینی می باشد (خصوصاً در بالاترین سطوح سیاست گذاری و تصمیم گیری)… از دیگر سوی نقش عدم وجود سرمایه گذار خصوصی (از نوع ریسک پذیر آن) برای حمایت از ایده های کارآفرینانه (به دلیل عدم وجود درک صحیح از این مفهوم) را نمی توان نادیده گرفت… البته این نکته ی دوم تنها در مورد کشور ما صادق نیست… بسیاری از کشورهای اروپایی (که البته از پایه های اقتصادی مستحکمی هم برخوردار هستند) دچار این مشکل هستند… به هر حال مراکز رشد (به شکل سنتی آنها) به سرعت در جهان در حال تغییر فرم و کاربری هستند… تغییر تمرکز از توسعه فناوری به توسعه و مدیریت شبکه ای متشکل از صاحبان ایده، سرمایه و تخصص در اکثر کشورهای پیشرو در مدیریت فناوری در سالهای اخیر به وضوح مشاهده می شود… در واقع شتاب دهنده ها هم یکی از فازهای این تغییر هستند که البته انتقادات زیادی نیز به نحوه ی کارآیی آنها وارد است…
    در کل به اعتقاد اینجانب تغییر عمده در نحوه ی مدیریت توسعه ی کارآفرینی در ایران نیازمند تغییر رویکرد ذکر شده در چند سطر اول است… در غیر اینصورت هیچ یک از مدلهای توسعه (که هر یک براساس نیاز بازارِ مقصد طراحی و ایجاد شده اند) دردی از این مسئله دوا نخواهد کرد!

  4. saeedrahbar گفت:

    ممنونم از این همه اطلاعات

  5. سنگ قبر فروش گفت:

    ممنون از متن خوبتون
    عکسای داخل متن که فوق العاده تر بود

  6. علیرضا گفت:

    یکی از بدترین تجربه های زندگیم زمانی بود که تو مرکز رشد دانشگاه آزاد قزوین بودم
    مدیریت ضعیف و دولتی و بروکراسی نا کارآمد که توی این مطلب بهش اشاره شد از دلایل شکست بود

  7. امیرحسین یاوری گفت:

    با سلام خدمت دوستان و همکاران عزیز
    مطالب جالب و خوبی بود
    اعتقاد بنده هم اینست که هم مراکز رشد و هم شتاب دهنده هر دو میتوانند مفید واقع شوند در صورتی که توسط مدیران خلاق و لایق اداره شود .
    با نهایت تاسف شاهد هستیم هر جا ردی از دولت هست خلاقیت و ابتکار از بین میرود و فرهنگ روزمره گی و استخدام رشد میکند.
    تا زمانی که این بخشها از انحصار بخش دولتی و یا خصولتی بیرون نیاید هیچ مرکزی کار خودش را درست انجام نمیدهد
    سپاس

  8. باربری گفت:

    عالی بود خسته نباشید

  9. علی گفت:

    با سلام و خسته نباشید
    من ذهن خلاق و نو آوری دارم اما از نظر برنامه نویسی ضعیف هستم و سرمایه هم ندارم
    چطور می توانم تیمی بسازم که این نوآوری ها را به صورت استارتاپ ارائه دهم

    • آریا گفت:

      سلام. می توانید از دوستان و آشنایانتان که در حوزه برنامه نویسی فعالیت دارند کمک بگیرید و در رابطه با ایده خود با آنها صحبت کنید

      به نظرم اول سعی کنید تیم خود را بسازید و بعد به دنبال سرمایه باشید. چون برای جذب سرمایه همه سرمایه گذاران به تیم شما توجه میکنند

شما هم نظرتان را بیان کنید:

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. موارد الزامی با * نشانگذاری شده اند.

*

*