خواندن گزارشی از مجمع جهانی اقتصاد با عنوان «چگونه سرمایه خصوصی میتواند نقشه راهی برای تأثیرگذاری در زمان کاهش کمکهای جهانی فراهم کند» مرا به یاد تجربه شخصیام؛ بهعنوان بنیانگذار دو استارتآپ در ایران و منطقه منا در حوزه مشاوره پایداری و مسئولیتهای شرکتی انداخت.
در پنج سال گذشته، نهتنها با بیمیلی شدید سرمایهگذاران مواجه بودم، بلکه حتی یک سازوکار مشخص برای حمایت داوطلبانه یا ساختاریافته از این جنس فعالیتهایی که نیازمند نگاه بلندمدت، پذیرش ریسک و صبر راهبردی هستند، مشاهده نکردم. این تجربه، با آنچه در گزارش مذکور آمده، کاملاً همراستا بود.
«فعالیت های اقتصادهای مرزی که اغلب بهدلیل ریسک بالا کنار گذاشته میشوند، در واقع مقاصدی با رشد بالا و تأثیر عمیق برای سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذاری راهبردی تنها تأمین مالی نمیکند؛ بلکه تخصص، فناوری و بهترین رویههای عملیاتی را نیز وارد این کشورها میکند.»
در شرایط فعلی کشور که بیش از هر زمان دیگری بحث تابآوری کسبوکارها، کنترل ریسک، حفظ و بقای کسب و کارها در شرایط ناپایدار و مقابله با اثرات جنگ و نوسانات سیاسی و اقتصادی برجسته شده است، سرمایهگذاری مسئولانه در حوزههای پرریسک و مرزی همچون مشاوره ESG، به یک ضرورت راهبردی تبدیل شده است. در چنین بسترهایی، اگرچه فعالیت نیکوکارانه و داوطلبانه همچنان حیاتی است، اما دیگر کافی نیست. همانگونه که در گزارش مجمع جهانی اقتصاد آمده: «کمکها در مواقع اضطراری حیاتی هستند، اما معمولاً بهصورت مقطعی و رویدادمحور ارائه میشوند سرمایهگذاری در کسبوکارها یک چرخه پایدار رشد را آغاز میکند. سرمایهگذاری، شغل ایجاد میکند، تقاضا برای محصولات محلی را بالا میبرد و به کارآفرینانی که میتوانند مرحله بعدی رشد را هدایت کنند، قدرت میبخشد.» نکته ای که سرمایهگذار خطرپذیر رابین باتلر از Sturgeon Capital هم بر آن تأکید دارد: «اگر میخواهید به اقتصادهای در حال توسعه کمک کنید، در کارآفرینانی سرمایهگذاری کنید که میتوانند ۱۰ تا ۲۰ سال آینده را بسازند».
این بدان معناست که آنچه امروز در ایران و سایر اقتصادهای در حال گذار حیاتی است، نه فقط تزریق کمکهای کوتاهمدت، بلکه سرمایهگذاری هدفمند در ظرفیتهاییست که میتوانند خود به بازوی تقویت تابآوری و رشد پایدار تبدیل شوند. برای نمونه، خدمات مشاوره پایداری و گزارشدهی غیرمالی، به کسبوکارها کمک میکنند تا در شرایط بحران، ریسکهای محیطی، اجتماعی و حاکمیتی را شناسایی و مدیریت کنند، مسیرهای پاسخگویی به ذینفعان خود را روشن کنند و برای ادامه حیات و جذب سرمایه آمادهتر شوند. مجمع جهانی اقتصاد تأکید می کند: «سرمایه خصوصی میتواند در تمامی ابعاد اقتصادهای با درآمد پایین و متوسط نقش کلیدی ایفا کند. این کشورها با اینکه از نظر زیرساختها یا درآمد به سطح کشورهای توسعهیافته نرسیدهاند، اما سرشار از فرصت هستند – از کسبوکارهای خرد گرفته تا برندهای محلی در حال رشد. بازارهای نوظهور با جمعیت جوان، انرژی کارآفرینانه و افزایش تقاضای مصرفکننده، در مسیر رشد قوی قرار دارند. این کشورها به مراکز نوآوری در حوزههایی مانند تولید، فینتک، انرژی تجدیدپذیر، سلامت و فناوری آموزشی تبدیل شدهاند – بخشهایی که نیازهای اجتماعی حیاتی را پاسخ میدهند و برای شکوفایی بلندمدت حیاتی هستند.»
بر همین اساس، حوزههایی همچون مشاوره ESG در ایران نیز باید بهعنوان «زیرساخت نرم» برای تابآوری اقتصادی، مدیریت ریسک و رشد پایدار مورد توجه قرار گیرند. زیرساختی که اگرچه کمتر ملموس است، اما برای کاهش ریسک سرمایهگذاری، ارتقاء شفافیت و پاسخگویی و دستیابی به رشد پایدار، ضروری است. سرمایهگذاری مسئولانه و ریسکپذیر در این حوزهها، نهتنها به بهبود کلی شرایط اقتصادی و افزایش تابآوری کمک میکند، بلکه میتواند سودآور نیز باشد. تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که ورود زودهنگام به بخشهایی چون مشاوره پایداری، راهکارهای ESG، گزارشدهی غیرمالی و خدمات دادهمحور برای بخش خصوصی، نه تنها بازده اجتماعی به همراه داشته، بلکه سود اقتصادی قابلتوجهی را نیز برای سرمایهگذاران به همراه آورده است.همانگونه که در گزارش آمده: «در بازارهای نوظهور، سرمایهگذاری هوشمند نهتنها بازده رقابتی ایجاد میکند، بلکه تأثیر اجتماعی و اقتصادی پایدار دارد و میتواند ظرفیت درونی کشورها برای نوآوری و رشد را تقویت کند.»
نقش مشاوره ESG و پایداری در کنترل و کاهش ریسک
یکی از موانع اصلی سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور، برداشت از ریسک است. نگرانیهایی مانند بیثباتی سیاسی، چالشهای نظارتی یا کمبود زیرساخت میتواند حتی جسورترین سرمایهگذاران را نیز منصرف کند.اما اگر ریسکها بهدرستی مدیریت شوند، این نوع سرمایهگذاریها میتوانند بازدههای چشمگیر برای سرمایهگذارانی به همراه داشته باشند که نگاه راهبردی و بلندمدت دارند. دقیقا در این جاست که حوزه هایی مانند مشاوره پایداری و ESG دارای اهمیت می شوند چرا که می توانند اشکال متقاوتی از ریسک ها به ویژه ریسک هایی اجتماعی، سیاسی و مبتنی بر برند و شهرت بنگاه را به خوبی شناسایی و کنترل کنند. به گفته جیب کلاین، مؤسس و مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری Raisewell Ventures: «سرمایهگذاران باتجربه همیشه راههایی برای مدیریت برداشتها از ریسک پیدا میکنند.» او اضافه میکند که در سرمایهگذاری خطرپذیر سنتی (VC)، تمرکز اغلب روی ۱ تا ۲ درصد از شرکتهای پرتفوی است که بازده بالا دارند و عملکرد کلی صندوق را هدایت میکنند. اما در بازارهای نوظهور، میتوان رویکرد گستردهتری در ساختار پرتفوی اتخاذ کرد:
«سرمایهگذار میتواند بهجای تمرکز بر یک یا دو موفقیت بزرگ، به دنبال موفقیتهای پراکندهتر و متعددتر باشد. بازده هر شرکت ممکن است کمی پایینتر باشد، اما نرخ موفقیت کلی بالا خواهد رفت – و این همچنان بازدهی مناسبی مطابق با سرمایهگذاریهای VC یا سهام خصوصی (PE) ایجاد میکند، در حالی که تأثیر اجتماعی گستردهتری نیز دارد.»
در پایان، اگر واقعاً میخواهیم به سوی اقتصاد پایدار و تابآور و فعالیت های تجاری سوده ده و در عین حال تأثیر گذار حرکت کنیم، باید به سرمایهگذاری در حوزههایی توجه کنیم که در ظاهر پرریسکاند، اما در عمل بنیانهای توسعه پایدار را میسازند. این، همان حلقه گمشدهای است که تجربه من در ایران، و گزارشهای بینالمللی مانند گزارش مجمع جهانی اقتصاد به آن اشاره کردهاند.