در سالهای اخیر، فضای کار اشتراکی به عنوان آینده دنیای کار معرفی شد؛ جایی که فریلنسرها، استارتاپها و تیمهای دورکار دور هم جمع میشوند تا ایدهها را به اشتراک بگذارند، خلق کنند و یک اجتماع واقعی بسازند. ما خیال میکردیم که کافی است افراد با پیشزمینههای متفاوت را زیر یک سقف قرار دهیم تا جرقه نوآوری به صورت خودکار زده شود. اما این ریا اغلب جای خود را به تمرکز بر «پُر کردن صندلیها» و افزایش درآمد داده است.
مالکان فضا، از پر بودن صندلی به شور و شعف میایند و خالی ماندنشان دلشان را میلرزاند، اما حقیقت این است که «کوورکینگ» واقعی در این فضاها رخ نمیدهد. مدیران، صندلیها را کنار هم ردیف میکنند و نامش را جامعه «Community» میگذارند، اما همکاری چندانی اتفاق نمیافتد. آنها همکاری واقعی را فدای پر کردن وجب به وجب فضا کردهاند.
سراب همکاری
در ظاهر، کوورک و فضای کار اشتراکی شبیه هماند: اینترنت پرسرعت، صندلیهای رنگارنگ، و دیوارهای رنگی، وایت بورد و استیکی نوت. اما واقعیت این است که «دیانای» آنها کاملاً متفاوت است. فضای کار مشترک، صرفاً بر کمینهکردن هزینه تمرکز دارد: مدیرانش، مکان را اجاره میکنند، و به غرفههای کوچکتر تقسیم میکنند و به دنبال بالاترین درآمد بر حسب مترمربع هستند—مدلی شبیه کلینیک زیبایی که اتاق درمان را اجاره میدهد یا سالن زیبایی که صندلی اجاره میدهد. در این مدل، افراد فقط «هممکان» هستند؛ پول میدهند تا سقفی بالای سرشان باشد، نه اینکه در کار با هم مشارکت کنند.
در مقابل، کوورکینگ اصیل بر مبنای تنوع، همافزایی و همکاری شکل گرفته است. این باور که اگر فریلنسرها، کارآفرینان، نوآوران و سرمایهگذاران را زیر یک سقف جمع کنیم، برخوردهای اتفاقی و خلاقانه رخ میدهد و جرقه نوآوری زده میشود. اینجا فقط چهار دیواری مشترک کافی نیست؛ کوورکینگ واقعی به جامعهای زنده و پویا نیاز دارد که همکاری و مشارکت، ارزشهای بنیادین آن باشند.
وقتی درآمد جای تعامل را میگیرد
دادههای قیمتی از چندین فضای کار اشتراکی تهران یک حقیقت تلخ را نشان میدهد: اجاره، مو به مو و بر حسب متر مربع محاسبه میشود و همین «واقعیت تلخ» تمام تصمیمات را تعیین میکند. وقتی هدف اصلی، رسیدن به میزان اشغال حداکثری باشد، ساختن جامعه عملاً فراموش میشود.
مدیران فضا تا جایی که جا دارد میز و صندلی میچینند و بعد به خود بابت بالای ۹۰٪ میزان اشغال فضا، تبریک میگویند. اما اگر از هر عضوی بپرسید چندبار از پشت میز خود بلند شده و با همسایهاش ایده رد و بدل کرده، با یک شانه بالا انداختن خجولانه روبرو میشوید.
نتیجه چه میشود؟ محیطی بیروح که همه سر در لپتاپ دارند و فرصت برای تبادل ایدهها روز به روز کمتر میشود. شتابدهندهها گلایه میکنند که استارتاپها در این فضاها چیزی از هم یاد نمیگیرند؛ سرمایهگذاران میگویند هیچ «دیل فلو»یی به طور طبیعی شکل نمیگیرد؛ و فریلنسرها احساس انزوا دارند. با این مدل صرفاً مزرعهای از میز ساختهایم که ظاهر کوورکینگ دارد اما حس و روحش را ندارد.
نقشه راه برای کوورکینگ واقعی
بازگشت به روح اصیل کوورکینگ، با یک تصمیم ساده اما انقلابی شروع میشود: آدمها را بر سود اولویت بدهیم و بیاندیشیم که چطور میتوان فضا را از هممکانی به همآفرینی رساند؟
نقش مدیر جامعه را جدی بگیرید
مدیر جامعه نباید صرفاً خوشامدگو یا مسئول کنترل ورود و خروج افراد باشد. او باید قلب تپنده فضا باشد و معیار موفقیتش، تعداد ارتباطات ایجادشده، همکاریهای شکلگرفته و رضایت اعضا باشد. او باید نقاط قوت، پروژهها و چالشهای هر عضو را بشناسد و معرفیهای اثرگذار انجام دهد.
طراحی انسانمحور
معمارها شاید بابت ظاهر شیک یک ساختمان، جایزه بگیرند، اما روح فضا در طراحی برای تعامل انسانی نهفته است. به جای میزهای ردیفی، فضاهای ماژولار طراحی کنید که بشود برای کارگاهها جابجایشان کرد، دیوارهای قابل نوشتن بگذارید تا بحثهای خودجوش شکل بگیرد، و لابیهای راحت بسازید تا مکالمه غیررسمی اتفاق بیفتد. به آکوستیک توجه کنید تا جمعهای کوچک مزاحم دیگران نشوند.
برنامهریزی هدفمند
دورهمی تماشای فیلم و بازی مافیا خوب است، اما گفتگوی معنادار را تضمین نمیکند. پس برنامههایی با هدف روشن بچینید. برای مثال:
- مهارتآموزی با حضور VCها و سرمایهگذارن که رایگان مشاوره میدهند.
- میزگردهایی با محوریت تنوع، پایداری یا طراحی انسانمحور.
- هکاتونهایی که استارتاپهای فینتک را با طراحان UX برای حل یک مسئله واقعی تیم میکند.
از مشارکت اعضا نترسید
اعضایی که به تازهواردها مشاوره میدهند، ورکشاپ برگزار میکنند یا واسطه همکاریها میشوند، باید دیده شوند. معرفی ماهانه به عنوان «عضو برتر جامعه» در خبرنامهها، پیامی بسیار قویتر از کد تخفیف است: مشارکت، ارز رایج کسبوکار فضای اشتراکی شماست.
استفاده از پلتفرمهای هوشمند جامعهسازی
روی نرمافزاری سرمایهگذاری کنید که تبدیل به میدانگاه اصلی کوورک شود: پروفایلهایی برای معرفی مهارتها، تابلوی پروژههایی که دنبال همکار میگردند، و مدلهای مچینگ هوشمند برای پیدا کردن همکاریهای جدید. این طوری جامعه شما فقط به فضای فیزیکی محدود نمیماند و در کار روزمره اعضا نیز جریان پیدا میکند.
یک تجربه شخصی
در زاویه (یکی از اولین فضاهای کار اشتراکی مدرن ایران مستقر در کارخانه نوآوری آزادی) یک طراحی فرآیندی متفاوت را رقم زدم. هدف از این طراحی این بود که فضا صرفا تبدیل به مزرعهای از صندلیها نشود. در این طراحی نقش «رهبر جامعه» را ایجاد کردم که هر عضو زاویه میتوانست نامزدش کند. این رهبران برنامههایی مثل دورهمی هفتگی، حلقه آموزش زبان، میزگرد طراحان UX، بازیهای گروهی و نمایش فیلم و … را برگزار میکردند. مدیر جامعه زاویه فقط خطوط قرمز لازم (احترام و امنیت) را برایشان تعیین میکرد و بقیه کار را به این رهبران میسپرد. در عوض، رهبران تا صد درصد تخفیف در هزینه صندلی میگرفتند. نتیجه؟ هر شب اتاق کارگاه زاویه پر از گفتگو، خنده و یادگیری بود و اعضا خودشان به سفیر برند تبدیل شدند. حتی وقتی قیمت صندلیها افزایش پیدا کرد، همین رهبران مسئولیت توضیح و قانع کردن دیگران را به عهده گرفتند و اعتراضها تبدیل به حس مالکیت جمعی شد.
چرا شتابدهندهها باید اهمیت بدهند؟
امروزه شتابدهندهها و VCها به دنبال چیزی بیش از فضاهای کاری شیکاند: آنها فضای کار اشتراکی را به چشم «مسیر استعداد»، دیلفلو و تکرار سریع ایدهها از طریق شبکه سازی میان کارآفرینان و نواوران میبینند. موفقترین استارتاپها در اکوسیستمی رشد میکنند که در آن بنیانگذاران، تجربههای واقعی را با دیگران اشتراک میگذارند، فرضیات را با هم محک میزنند و حتی منابع مشترک ایجاد میکنند.
وقتی فضاها بر جامعه واقعی سرمایهگذاری میکنند، به مغناطیس کارآفرینان در همه سطوح تبدیل میشوند. از استارتاپهای تازه تاسیس تا خروجیهای شتابدهندهها و تیمهای مستقل. همین تنوع، گفتگوی غنیتر و همکاری قویتر ایجاد میکند و چرخه مثبتی برای همه اعضا، مدیران فضا و شتابدهندهها به وجود میآورد.
از «مشترک بودن» تا «هدف مشترک داشتن»
آلفرد آدلر میگفت: همدلی، اعتماد میآورد و اعتماد، شفقت میآورد که زیربنای اصلی هر جامعه موفق است. اما بسیاری از گردانندگان فضاهای اشتراکی، پر بودن فضا را با مشارکت واقعی اشتباه میگیرند و طراحی زیبا را معادل تعامل میدانند. کوورکینگ هیچوقت قرار نبود صرفاً یک کسبوکار صرف باشد؛ هدفش تحول بود: حرکت از همزیستی و همسایگی به همآفرینی واقعی.
اگر یک فضای کار اشتراکی دارد و پز تعداد بالای صندلیهای پُر شده را میدهید نه با تعداد ایدههای پیادهسازی شده، این یعنی شما فقط دارید املاک اجاره میدهید.
در موضوغ آینده کار (Future of Work)، گفته میشود که کار در آینده یعنی تعامل و برخورد ذهنهای متفاوت پیرامون هدفی مشترک نه میز مشترک. بیایید تا وقتی فقط یک چهار دیوار و رمز وایفای مشترک داریم اسم یک فضا را کوورکینگ نگذاریم، مگر اینکه واقعاً شایسته آن باشد. تنها آن وقت است که میتوانیم روح همآفرینی اصیل را دوباره زنده کنیم و پتانسیل واقعی این فضاها را آزاد کنیم.